مگر در قرآن و احادیث نیامده است که پیامبران و امامان از هرگونه اشتباه و گناهى معصوم بوده اند، پس چرا در نیایش و راز و نیازهاى آنها به وفور مشاهده مى کنیم که آنان از خداوند طلب بخشش گناهان و کوتاهى در عبادت مى کنند؟
گرچه شیعه معتقد به عصمت پیامبران و امامان(علیهم السلام) از خطا و گناه است، اما خطا و گناه مراتبى دارد:
1ـ گناه به معناى حقیقى آن که معصیت است و ترک فعل واجب یا انجام فعل حرام است. پیامبران و امامان(علیهم السلام)کاملاً از این گونه گناه معصوم بودند، زیرا اگر مرتکب چنین گناهانى مى شدند اعتماد مردم را نسبت به خود از دست مى دادند و نقض غرض مى شد; هدف از بعثت پیامبران یا انتصاب امامان به وصایت، جلب اعتماد مردم و حجیت فعل و قول و تقریر خودشان است، تا بتوانند پیام خداوند را بى کم و کاست به آنان برسانند و آنان را به حقیقت محض هدایت کنند و به سعادت ابدى برسانند.
2ـ گناه و خطا به معناى مجازى آن یعنى ارتکاب یا ترک کارى که مطلوب خداوند نیست; مثلاً انجام امور مباح یا مکروه که از آن به «ترک اولى» تعبیر مى شود; یعنى بهتر آن بود که آن فعل صورت بگیرد (مستحب) یا ترک شود (مکروه) یا به جاى آن فعل مباح، فعل بهترى صورت گیرد یا ترک شود، زیرا ترک آن بهتر از انجام آن است.
پیامبران و امامان(علیهم السلام) گاه دچار حالتى مى شدند که معمولاً مقتضاى بشر بودن آنان است و نمى توانند از حالت بشرى خود خارج شوند; مثلاً هنگامى که حضرت موسى(علیه السلام) از مناجات کوه طور به میان قوم خود برگشت و آنان را گوساله پرست یافت، از آن رو که مسئولیت رهبرى مردم را به عهده برادرش حضرت هارون(علیه السلام) گذاشته بود دچار غضب شد و همان گونه که رئیس به معاون خود پرخاش مى کند، بر او پرخاش کرد که چرا از این فاجعه جلوگیرى نکردى؟ او در این کار خود ملاحظه امور فراوانى را کرده بود، اما حالت بشرى او موجب غلیان حسّ غضب آن حضرت شد. اما پس از آن که استدلال حضرت هارون(علیه السلام) را شنید و آن را قانع کننده یافت و براى همگان روشن شد که تقصیر از هارون(علیه السلام) نیست، حسّ غضب حضرت موسى(علیه السلام)فروکش کرد و رو به درگاه الهى کرد که خدایا مرا و برادرم هارون را مورد بخشش و رحمت خود قرار ده.
بنابراین غالب عذرخواهى هاى پیامبران و امامان از قبیل عذرخواهى از ترک اولى است. و این مسئله به هیچ وجه پایان یافتنى نیست، زیرا اگر شما از میهمان بسیار عزیز و محترمى دعوت کنید و بهترین پذیرایى را از او به عمل آورید باز هم در پایان از او عذرخواهى مى کنید که بر کاستى ها ببخشد و همین مقدار از پذیرایى را با دیده منت و چشم پوشى بپذیرد.
پیامبران و امامان نیز هر چه بیشتر به دستورهاى خدا عمل کنند باز هم احساس قصور یا تقصیر مى کنند و چون بر عظمت بى منتهاى پروردگار وقوف کامل دارند اشکشان از چشم و ناله شان از حنجره و سوزشان از جگر برمى خیزد که اى خداى مهربان به بزرگوارى خود کاستى ها را بر ما ببخشاى.
اما حالت دیگرى نیز در پیامبران و امامان معصوم وجود دارد و آن تعلیم کیفیت مناجات و استغفار به درگاه خداوند به مردم است، زیرا دیگران نمى دانند چگونه با خداوند سخن بگویند و از پروردگار عالم درخواست کنند. آن چنان که یک خطیب یا واعظ به زبان حال شنوندگان مناجات مى کند و به درگاه الهى دعا مى کند و شنوندگان مقصود و نیاز خود را در ضمن سخنان و دعاهاى گوینده مى یابند و با او هم نوا مى شوند.
نظرات شما: نظر