ابراهیم(علیه السلام) از خداوند درخواست کرد براى اطمینان قلبش چگونگى زنده کردن مردگان را ارائه دهد، مگر پیامبران اطمینان قلبى به زنده شدن مردگان ندارند؟
از آیات شریف سوره تکاثر و غیر آن استفاده مى شود که یقین داراى مراتبى است:
1. «علم الیقین»: این است که انسان از دلایل مختلف به چیزى ایمان آورد; مانند کسى که با مشاهده دود ایمان به وجود آتش پیدا کند.
2. «عین الیقین»: جایى است که انسان به مرحله مشاهده مى رسد و با چشم خود (مثلا آتش را) مشاهده مى کند.
3. «حق الیقین»: آن همانند کسى است که وارد آتش شود و سوزش آن را لمس کند و این بالاترین مرحله یقین است.
استدلال هاى علمى و منطقى یقین آور است، امّا مرحله پایینى از یقین است، به همین جهت انسان تا به مرحله «عین الیقین» و «حق الیقین» نرسد دلش آرام نمى گیرد.
حضرت ابراهیم(علیه السلام) از طریق عقل و منطق به زنده شدن مردگان ایمان داشت، ولى مى خواست از طریق حس و شهود آن را دریابد و به یقینش افزوده گردد و به مرحله «عین الیقین» و «حق الیقین» برسد تا قلبش آرام گیرد; چنان که در روایتى درباره آیه (ولـکن لّیطمئن قلبى) از امام رضا(علیه السلام) سؤال شد. آن حضرت در جواب فرمود: «حضرت ابراهیم یقین داشت، ولکن مى خواست به این وسیله یقینش بیشتر شود». البته کشف و شهود باطنى تنها براى کسانى است که مراتبى از علم و ایمان و استدلال را طى کرده باشند.
تنها کسى که بعد از پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: (لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا); اگر همه پرده ها کنار روند بر یقین من افزوده نمى شود، امیرالمؤمنین(علیه السلام) است، ولى سایر مردمان (چه پیامبران و چه غیر آنان) همه دوست دارند که شنیده ها و باورهاى خود را به صورت عینى مشاهده کنند، زیرا افکار انسان قبل از رسیدن به مرحله شهود دائماً در حرکت و جولان و فراز و نشیب است، امّا به مرحله شهود که رسید آرام مى گیرد و تثبیت مى شود.
نظرات شما: نظر