سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به یکى از کسانى که بدو سخنى گفته بود و از مقدار وى بزرگتر مى‏نمود فرمود : ] پر نیاورده پریدى و در خردسالى بانگ در کشیدى . [ و شکیر ، نخست پرهاست که بر پرنده روید ، پیش از آنکه نیرومند و استوار شود ، و سقب شتر خردسال است و شتر بانگ بر نیاورد مگر آنگاه که فحل گردد . ] [نهج البلاغه]
 

 

 

عصمت infallibility

 

اگر قرآن، پیامبران را به داشتن عصمت کامل وصف مى کند، قصه بر خورد حضرت یوسف(علیه السلام) با پدر بزرگوارش را چطور مى پذیرد؟

 

عصمت پیامبران خدا از مسائلى است که با دلایل عقلى و آیات و روایات فراوان به طور قطع ثابت است.

سراسر آیه هاى سوره یوسف(علیه السلام)بر علم و دانش، بردبارى و شکیبایى و پاکى و عصمت شگفت آور حضرت یوسف صدّیق شهادت و گواهى مى دهد و قرآن، سرگذشت او را به عنوان «اسوه تقوا» و نمونه پاکى و مظهر عفت و عصمت بیان مى کند و او را از بندگان «مخلَص» مى شمارد که به فرموده قرآن کریم «مخلَصین» از گزند شیطان در امانند: (اِلاّ عبادک منهم المخلصین) بنابراین، چگونه مى توان به او نسبت داد که «عزّ سلطنت او را گرفته باشد و به احترام پدر از اسب پیاده نشده باشد و...».

شما از کحای قران این مطلب را استفاده کرده اید؟ در حالی که هیچ آیه ای در قرآن بر مطلب شما دلالت نمی کند و روایاتی که در این مطلب  وجو د دارد معتبر نمی باشد

در برخى روایات آمده که پس از ورود پدر و مادر یوسف به مصر، وى در برابر آنان از مرکب پایین نیامد و بدین جهت، نور نبوت از دست او خارج شد. این موضوع در دو روایت آمده است که هر دو روایت از نظر سند، قابل اعتماد نیست و در اصطلاح علم درایه و حدیث، این دو روایت مرسل و مرفوع است.

به همین جهت، برخى از مفسران این احادیث را مخالف با آیات قرآن و ضروریّات دین و از خرافات و اسرائیلیاتى دانسته اند که در احادیث ما وارد شده و قابل قبول و اعتماد نمى باشد.

بنابراین، نبود پیامبر در نسل یوسف موضوع مسلّم و ثابتى نیست. اگر هم چنین باشد، براى حکمت و مصلحتى بوده که خدا مى داند، نه براى ترک اولایى که به یوسف نسبت مى دهند.

آیات و روایات معتبر نشان دهنده آن است که حضرت یوسف(علیه السلام)طبق فرمان الهى عمل مى کرد و کمال احترام را نسبت به پدر انجام مى داد; چنان که قرآن کریم مى فرماید:

(فَلَمَّا دَخَلُوا یُوسُفَ ءَاوَى إِلَیْهِ أَبَوَیْهِ وَقَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِن شَآءَ اللَّهُ ءَامِنِینَ); و هنگامى که بر یوسف وارد شدند، او پدر و مادر خود را در آغوش گرفت و گفت: همگى داخل مصر شوید که انشاءالله در امن و امان خواهید بود!

از جمله (فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَى یُوسُفَ) و (قَالَ ادْخُلُواْ مِصْرَ) (واژه ورود و دخول) استفاده مى شود که حضرت یوسف(علیه السلام)در خارج شهر به استقبال پدر و همراهانش رفته بود و در ساختمان و یا چادرهایى منزل گرفته، در انتظار قدوم آنان به سر مى برد و هنگامى که پدر و همراهانش وارد شدند، حضرت یوسف نسبت به آنان اظهار محبت ویژه اى کرد: (ءاوَى إِلَیْهِ أَبَوَیْهِ) و پس از انجام دادن مراسم استقبال، از پدر و همراهانش خواست تا به مصر وارد شوند و در آن دیار سکنى گزینند; در غیر این صورت واژه ورود و دخول جایگاهى نداشت، بلکه کلمه ملاقات و مانند آن مناسب بود. علاوه بر آن، بر فرض که روایت درست باشد، دیر پیاده شدن در مقابل پدر، کار حرامى نیست تا ارتکاب آن، گناه و خلاف عصمت شمرده شود; در صورت صحیح بودن روایت  در نهایت حضرت یوسف(علیه السلام)مرتکب «ترک اولى» شده و این منافاتى با عصمت او ندارد. 





  • کلمات کلیدی : عصمت = infallibility

  • ::: سه شنبه 86/2/4 ::: ساعت 6:29 صبح :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر