درباره عصمت پیامبران ، به ویژه اهلبیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) چند آیه در قرآن کریم آمده است ؟ لطفاً آیات مربوط را بیان فرمایید ؟
قسمت دوم :
عصمت عملی
امّا در مورد عصمت عملى و مصونیت آنها از گناه ، اگر ما تاریخ زندگى انبیاى الهى را مطالعه کنیم ، به این واقعیت پى خواهیم برد که آنها از هرگونه گناه و معصیت مبرّا بوده اند و اگر پیش از بعثت نیز از گناه و اشتباه مصون نمى بودند و سوء سابقه مى داشتند ، مخالفان با این حربه مى توانستند حیثیت اجتماعى آنها را از میان برده به اهداف شوم خود دست یابند، حال آن که اثرى از سوء سابقه آنها در تاریخ وجود ندارد .
براى اثبات مصونیت از گناه ، به آیات بسیارى از قرآن و دلایل عقلى استناد شده است که از جمله، آیه 90 از سوره انعام است :
«اولئک الذین هدى الله فبهدئهم اقتده، اینان ، کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده است ; پس به رهبریشان اقتدا بفرما .»
روش استدلال به این آیه و آیاتى از قبیل آن ، این گونه است :
الف ) هر معصیتى گمراهى است .
ب ) کسى که از جانب خدا هدایت شده باشد ، گمراه نیست .
ج ) انبیا از جانب خدا هدایت شده اند . نتیجه آن که انبیا از گناه مبرا و داراى مقام عصمت هستند .
امّا دلیل عقلى :
مى دانیم که هدف عمومى بعثت پیامبران ، تربیت مردم است . (بقره ، 129)
یکى از شرایط تعلیم و تربیت افراد این است که شخص مورد تربیت ، به صدق گفتار مربى خود ایمان داشته باشد و تحقق آن در گرو هماهنگى گفتار و رفتار مربى است و چنانچه رفتار مربى برخلاف گفتارش باشد ، مورد پذیرش واقع نخواهد شد . (صف ، 2 و 3 ، یونس ، 35)
و هدف از بعثت انبیا که تربیت و هدایت مردم است ، محقق نخواهد شد ، از این رو لازم است ایشان از عصمتى برخوردار باشند که گفتار و رفتارشان کاملاً با هم مطابقت داشته باشد ، و این ، اختصاص به دوران نبوت پیامبران ندارد ، چرا که اگر پیامبرى سوابق خوبى نداشته باشد ، گرچه الآن خوب باشد ، امّا گفتارش در مردم تأثیر ندارد ، بنابراین لازم است انبیا قبل از بعثت نیز از هرگونه گناهى مبرا و معصوم باشند تا بتوانند با ارائه شخصیتى خالى از هرگونه سوء سابقه و ارائه الگویى تمام عیار ، به تربیت مردم بپردازند .
در زمینه عصمت امامان(علیهم السلام) نیز چون شیعه معتقد است ، منصب امامت همچون نبوت از سوى خدا تعیین مى شود و امام را ادامه همان نبى مى داند ، ازاین رو همان دلایل عصمت انبیا مى تواند عصمت ایشان را نیز به اثبات برساند ، ازجمله آیاتى که عصمت امامان را اثبات مى کند آیه:
«قال إنّى جاعلک للناس إماماً قال و من ذرّیتى قال لاینال عهدى الظّلمین » (بقره ، 124)
براساس این آیه ، خداوند متعال ، منصبهاى الهى از جمله امامت را به کسانى اعطا مى کند که به گناه آلوده نباشند ، و ظلم در این جا ، قرار دادن کار یا چیزى در موقعیتى ناشایست است . از آن جا که مقام امامت و رهبرى ، فوق العاده پر مسؤولیت و با عظمت است ، یک لحظه گناه و نافرمانى و سوء پیشینه ، موجب سلب این منصب مى گردد .
آیه دیگر :
«أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أُولى الأمر منکم .. .» است (نسا ، 59)
که خداوند اطاعت از اولى الامر را در آن لازم شمرده و آن را در کنار اطاعت رسول خدا قرار داده است، از این رو هرگز میان اطاعت ایشان و خدا منافاتى وجود نخواهد داشت ، و این ، زمانى محقق خواهد شد که ایشان معصوم باشند
روایات اسلامى ، اهل بیت معصوم را اولى الامر دانسته اند . و به همان دلیلى که در عصمت پیامبران اشاره شد ، عصمت در امامان نیز فقط به دوران امامت ایشان اختصاص نداشته و قبل از آن را نیز شامل است .
در مورد این که پیامبران و امامان معصوم در دعاها و مناجاتشان خود را گنه کار مى دانستند و استغفار مى کردند ، آیا با عصمت ایشان منافاتى ندارد ، پاسخهاى متفاوتى وجود دارد ، ولى آنچه جامعتر به نظر مى رسد ، این است که:
گناه براى ما انسانهاى معمولى عبارت از انجام محرمات و ترک واجبات است ، ولى براى ایشان که با اختلاف درجاتشان در اوج کمال و قرب الهى قرار داشته اند ، گناه ، مفهومى وسیعتر دارد و ترک اولى را نیز شامل مى شود ، زیرا آنان براى خود وظایفى فوق وظایف دیگران قایل بودند و چه بسا هرگونه توجه به غیر معبود و محبوبشان را گناهى بزرگ مى شمرده اند، ازاین رو در مقام عذرخواهى برمى آمدند، پس عصمت آنها به این معنا نیست که از هر کارى که بتوان آن را به گونه اى گناه نامید ـ حتى ترک اولى ـ مصون باشند، بلکه مقصود ، مصونیت از همان گناه به معناى ترک واجبات و انجام محرمات است ، مانند این که وقتى حضرت على(علیه السلام) وضعیت زندگى بچه هاى یتیم فردى را که در رکاب او جهاد کرده و شهید شده بود ، مشاهده فرمود ، احساس گناه و خود را سرزنش مى کرد و.. . .. در زمینه هر یک از آیاتى که در مورد صدور گناه از پیامبران ایجاد شبهه مى کنند ، به صورت جداگانه پاسخ داده شده که جهت کسب اطلاع بیشتر به منبع فوق و تنزیه الانبیا ، آیت الله معرفت ، و منشور جاوید ، آیت الله سبحانى ، ج 5 مراجعه شود .
نظرات شما: نظر