سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که به کار کسانى خشنود است ، چنان است که در میان کار آنان بوده است ، و هر که در باطلى پا نهاد ، دو گناه بر گردن وى افتاد ، گناه کردار و گناه خشنودى بدان کار . [نهج البلاغه]
 

 

 

عصمت infallibility

تفسیر قرآن مقام معظم رهبری: هدف‌دار بودن زندگی در بینش‌الهی

 

اینجا اصلاً هدفدار شدن زندگی یک از نتایج این بینش است و تلاش‌گر بودن در زندگی هم یک نتیجه‌ی دیگر است. یعنی انسان معتقد به بینش الهی آنوقتی که احساسات بر او غلبه نکرده، و آنوقتی که هیچ نیازی هم ندارد، و آنوقتی که تسلیم هیچ عادتی هم نیست، در آن لحظه هم باز تلاش می‌کند. یعنی اگر مثلاً یک مسئولیتی را در جمهوری اسلامی به شما سپردند، اعم از مسئولیت کوچک یا بزرگ و هیچکس هم مراقب شما نیست، و هیچ هم اسیر احساسات نیستند، آیا با خودتان فکر می‌کنید من نیم ساعت دیگر هم برای این موضوع کار بکنم یا نه؟ این‌جا آن‌جایی است که بینش‌الهی خودش را نشان می‌دهد. اگر دارای بینش‌الهی باشید، یعنی معتقد به غیب و معتقد به خدا و معتقد به فرشتگانی که بر شما ناظر هستند و معتقد به جایگاهی که از شما با کمال بصیرت، کوچک یا بزرگ کار شما را سئوال می‌کنند و به آنها پاداش می‌دهند، اگر معتقد به این باشید می‌گوئید: چه ببینند و چه نبینند، جه بدانند و چه نادنند، شما در عین خستگی و در عین تنهائی و در عین بی‌خبری دیگران از شما، صرفاً به همان علت که می‌دانید خدا شاهد و ناظر است کارتان را ادامه می‌دهید. یعنی برای کارکردن انگیزه دارید، چون خدا هست و چون او می‌بیند. در روز عاشورا که امام حسین(ع) در غربت محض بود، نه غربت در آن بیابان، بلکه غربت در دنیای آنروز که هیچکس از آن کسانی که سرشان به تنشان می‌ارزید کار امام حسین(ع) را قبول نداشتند و قبول هم نمی‌کردند یا از روی یک منطق غلط، یا از روی راحت طلبی‌ها و تن‌پروریها،‌ که اگر می‌خواستیم با چشم مادی نگاه کنیم این خون هدر شده بود، در چنین صحنه‌ای یک حادثه‌ای اتفاق می‌افتد و آن کشته شدن علی‌اصغر است، و حال اینکه مطلقاً هیچ احساساتی انسان را وادار به این کار نمی‌کند، بله احساسات وادار می‌کند آدم خودش برود عاشقانه در میدان جنگ کشته شود، اما چه احساساتی آدم را وادار می‌کند بچه شش‌ماهه را ببرد در جنگ؟! وقتی که کشته شد امام حسین(ع) فرمودند: آنچه که مرا تسلی می‌دهد : ( ان ذالک بعین‌الله ) این است که خدا دارد این را می‌بیند و این برای هر انسان معتقد به غیب و به ماورای این مایه تسلی است و این بینش به انسان تلاش می‌دهد، و خصوصیت دیگری که وجود دارد،‌ این است که این بینش هر پدیده‌ای را معنی‌دار می‌کند و انسان را به تفکر درباره‌ی آن پدیده وادار می‌کند. وقتی شما معتقد به عالم غیب هستید و اراده‌ی غیبی الهی را بر این آفرینش حاکم می‌دانید، وقائلید که این آفرینش نظمی دارد پس هر حرکت طبیعی و حرکت تاریخی و انسانی در هر جای دنیا برای شما یک معنایی دارد، چون لازمه‌ی نظم این است و چون معنا دارد درصدد برمی‌آئید تا آن را بشناسید و این معرفت انسانی را افزایش می‌دهد. بنابراین: بینش معنوی و الهی و بینش ایمان به غیب انسان را به بیشتر شناختن جهان و بیشتر شناختن محیط و بیشتر شناختن تاریخ و بیشتر شناختن هر پدیده‌ای از پدیده‌ها دعوت می‌کند و خلاصه اینکه ایمان به غیب آن مرز اصلی و شرط اول تقواست. اما شرط دوم: الذین یؤمنون بالغیب ( به پاداش نماز از شرایط متقین است )

 





  • کلمات کلیدی : تفسیر قرآن

  • ::: سه شنبه 86/9/20 ::: ساعت 12:46 عصر :::   توسط شهرمجازی قرآن کریم 
    نظرات شما: نظر