از قرآن کریم فهمیده مى شود که حضرت آدم ـ على نبیناوآله وعلیه السلام ـ
در بهشت از آن میوه ممنوع خورد و عصیان کرد ، حال با توجه به این که ما معتقدیم پیامبران الهى معصومند ، آیا این عمل حضرت آدم(علیه السلام)
با عصمت آن حضرت منافات ندارد و دیگر این که با توجه به این که حضرت آدم
با این عملش فرزندان خود را در دنیا گرفتار کرد ، چگونه توبه اش پذیرفته شد ؟
اولاً ، نهى خداوند از نزدیک شدن حضرت آدم ـ على نبیناوآله وعلیه السلام ـ به درخت ممنوعه ، نهى تنزیهى و ارشادى بوده است ،
در سوره بقره و اعراف مى فرماید :
«.. .وَ لاَ تَقْرَبَا هَـذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّــلِمِینَ ; (بقره ، 35) .. .و نزدیک این درخت نشوید که از ستمگران خواهید شد .»
و در سوره طه مى فرماید :
«فَقُلْنَا یَــَادَمُ إِنَّ هَـذَا عَدُوٌّ لَّکَ وَ لِزَوْجِکَ فَلاَ یُخْرِجَنَّکُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى ; (طه ، 117) پس به آدم گفتیم : (ابلیس ) دشمن تو و همسر توست ! مبادا شما را از بهشت بیرون کند ، که به زحمت و رنج خواهى افتاد .»
«شقاء ، یعنى به رنج افتادن » ، از تعبیر «ظلم » و «تشقى » به دست مى آید که این ظلم ، ظلم به خود است ; یعنى اگر نزدیک شوى در رنج و گرفتارى حیات دنیوى از قبیل : گرسنگى و تشنگى و عریان شدن و.. . واقع خواهى شد .
بنابراین ، مخالفت نهى الهى و ظلم پس از آن ، به معناى معصیت و گناه اصطلاحى و ظلم به خداى سبحان نیست ; بلکه به این معناست که در مقام نصیحت مى فرماید :
«اگر نزدیک نشوى ، خیر و صلاح تو در این است »
و این همان ، نهى تنزیهى و ارشادى است که با عصمت منافات ندارد و به تعبیر دیگر «ترک اولى » است که به دلیل کمال خواهى ممکن است از یک پیامبر سر بزند ; مانند حضرت آدم ـ على نبیناوآله وعلیه السلام ـ که براى کسب بقا و رسیدن به مقامات عالى تر وسوسه شد و مرتکب ترک اولى گردید .
در نتیجه :
حضرت آدم ـ على نبیناوآله وعلیه السلام ـ گناهى مرتکب نشد تا با عصمت او تنافى داشته باشد ،
چون تخلف از امر و نهى تکلیفى ، گناه به حساب مى آید و پس از توبه ، تمام آثار آن محو مى گردد ، نه امر و نهى ارشادى که اگر توبه کند از خطاى او چشم پوشى مى کنند .
امّا در عین حال ، اثر وضعى خود را دارد . ماندن حضرت آدم ـ على نبیناوآله وعلیه السلام ـ در روى زمین نیز بعد از توبه ، به خاطر اثر وضعىِ ترک اولى بود ; مانند شخصى که خودش را در آب بیاندازد ; اگر چه پس از آن پشیمان گردد ، لباسش خیس خواهد شد ; چه بخواهد چه نخواهد .
ثانیاً : از آیات قرآن فهمیده مى شود که حضرت آدم ـ على نبیناوآله وعلیه السلام ـ از اول براى زندگى در روى زمین خلق شده بود ;
مثلا خداوند مى فرماید :
«وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَـلـِکَةِ إِنِّى جَاعِلٌ فِى الاَْرْضِ خَلِیفَةً .. . (بقره ، 30)
(به خاطر بیاور) هنگامى را که پروردگارت به فرشتگان گفت : من در روى زمین جانشینى قرار خواهم داد.. .»
حکمتِ سکونتِ موقتىِ حضرت آدم ـ على نبیناوآله وعلیه السلام ـ در بهشت ، ممکن است :
1 . به خاطر این باشد که آشنایى اجمالى با زمین پیدا کند ، بعد وارد آن گردد ;
2 . آمادگى اجمالى براى تحمل سختى ها و مشکلات پیدا کند ;
3 . در شناخت دوست و دشمن پخته گردد ;
4 . قضا و قدر الهى در آن بوده که مدتى در بهشت و بعد به زمین هبوط کند اگرچه حضرت آدم ـ على نبیناوآله وعلیه السلام ـ خطایى نمى کرد و .. .»
بنابراین ، مى بایست حضرت آدم ـ على نبیناوآله وعلیه السلام ـ مدتى کوتاه تعلیمات لازم را در محیط بهشت ببیند و بداند زندگى روى زمین توأم با برنامه ها و تکالیف و مسؤولیت هاست . پس ، ماندن موقتى او در بهشت جنبه تمرین و آموزش داشته است .
براى حسن ختام و تأیید مطالب فوق اشاره مى کنیم به قسمتى از روایت امام رضا(علیه السلام) که فرمود :
«خداوند متعال حضرت آدم ـ على نبیناوآله وعلیه السلام ـ را حجت و خلیفه خود بر روى زمین قرار داده است ; نه این که او را براى بهشت خلق کرده باشد . معصیت حضرت آدم در بهشت بوده نه روى زمین تا مورد خطاب امر و نهى تکلیفى قرار بگیرد . بعد از آن که به روى زمین آمد او را حجت و خلیفه قرار داد ، .. . به دلیل این که مى فرماید : من انتخاب و اختیار کردم آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر عالمیان .»
نظرات شما: نظر